[صفت]

vordergründig

/ˈfɔʁdɐˌɡʁʏndɪç/
غیرقابل مقایسه

1 سطحی سرسری

مترادف و متضاد oberflächlich hintergründig
  • 1.Die Fragen waren vordergründig.
    1. سوالات سطحی بودند.
  • 2.Keine vordergründige Geschichte wird erzählt.
    2. هیچ داستان سرسری‌ای تعریف نمی‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان