[اسم]

der Vorfall

/ˈfoːɐ̯fal/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Vorfälle] [ملکی: Vorfall(e)s]

1 پیشامد اتفاق، رویداد، واقعه

  • 1.Es ist unangenehm und ungewöhnlich, doch der Vorfall ist jetzt vorbei.
    1. این ناخوشایند و غیرعادی است، اما پیشامد الان تمام شده‌است.
  • 2.Ich meldete den Vorfall der Polizei.
    2. من اتفاق را به پلیس گزارش دادم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان