[اسم]

der Wühl­tisch

/ˈvyːltɪʃ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Wühltische] [ملکی: Wühltisch(e)s]

1 میز حراج

  • 1.Die Zeit der Wühltische und Schnäppchen ist dort vorbei.
    1. زمان میز حراج و حراج در آن‌جا تمام شده است.
  • 2.Jede Woche finden sich auf den Wühltischen der Lidl-Filialen auch Textil- und Bekleidungsprodukte.
    2. هر هفته در میزهای حراج شعبه‌های «لیدل» محصولات نساجی و لباس هم پیدا می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان