[صفت]

würdevoll

/ˈvʏʁdəfɔl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: würdevoller] [حالت عالی: würdevollsten]

1 موقر متین، باعزت، باوقار

مترادف و متضاد ehrwürdig würdig
  • 1.Er starb würdevoll, und die Nation hat einen großen Dichter verloren.
    1. او باعزت مُرد و کشور یک شاعر بزرگ را از دست داد.
  • 2.Ihr Benehmen war würdevoll.
    2. رفتارش خیلی موقر بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان