Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . مراقب (کسی یا چیزی) بودن
2 . بیدار بودن
3 . پیش کسی) شب زندهداری کردن)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
wachen
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
مراقب (کسی یا چیزی) بودن
2
بیدار بودن
3
پیش کسی) شب زندهداری کردن)
تصاویر
کلمات نزدیک
wache
wachau
wach
wabe
waagschale
wachheit
wachhund
wachmann
wacholder
wachposten
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان