Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . گریه کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
weinen
/ˈvaɪ̯nən/
فعل ناگذر
[گذشته: weinte]
[گذشته: weinte]
[گذشته کامل: geweint]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
گریه کردن
1.Er weinte vor Freude.
1. او از شادی گریه می کرد.
2.Weine bitte nicht!
2. لطفا گریه نکن!
تصاویر
کلمات نزدیک
weinbergschnecke
wein
weilen
weile
weil
weinerlich
weingeschäft
weinglas
weingut
weinlokal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان