[اسم]

der Wintersport

/ˈvɪntɐʃpɔʁt/
غیرقابل شمارش مذکر
[ملکی: Wintersport(e)s]

1 ورزش زمستانی

  • 1.Es ist ein guter Ausgangspunkt für Wintersport.
    1. این یک نقطه شروع خوب برای ورزش زمستانی است.
  • 2.Wintersport im Sommer
    2. ورزش زمستانی در تابستان
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان