Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . علم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Wissenschaft
/ˈvɪsənʃaft/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Wissenschaften]
[ملکی: Wissenschaft]
1
علم
دانش
1.Philosophie ist die älteste Wissenschaft.
1. فلسفه قدیمیترین علم است.
2.Vertreter von Kunst und Wissenschaft treffen sich heute in Berlin.
2. نمایندگان علم و هنوز امروز در برلین ملاقات خواهند کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
wissen, wie der hase läuft
wissen
wispern
wischen
wisch
wissenschaftler
wissenschaftlich
wissensgebiet
wissenswert
wissentlich
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان