1.er verkaufte eines Tages sein Business und besorgte sich ein Wohnmobil.
1.
او یک روز کسب و کارش را فروخت و برای خودش یک ماشین کاروان تدارک دید.
2.In einem Wohnmobil gab es heißes Wasser.
2.
در یک ماشین کاروان، آب جوش وجود داشت.
توضیحاتی در رابطه با Wohnmobil
ماشین کاروان یا خودرو کاروان به آن دسته از خودروهایی گفته میشود که دارای طولی بلند هستند و در پشت سر راننده امکاناتی گوناگون ازجمله برای خواب، آشپزی و دستشویی دارند.