[ضمیر]

él mismo

/ˈɛl mˈismo/

1 [ضمیر انعکاسی تأکیدی سوم شخص مفرد مذکر] خودش

  • 1.Reparó el coche él mismo.
    1. او خودش اتومبیل را تعمیر کرد.
  • 2.Yo le creo muy capaz de encontrar un trabajo por sí mismo.
    2. من معتقدم که او خودش قادر به پیدا کردن کار است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان