Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . باز کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
abrir
/aβɾˈiɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: abrió]
[حال: abre]
[گذشته: abrió]
[گذشته کامل: abierto]
صرف فعل
1
باز کردن
گشودن
مترادف و متضاد
cerrar
1.Llamé a la puerta pero nadie vino a abrirla.
1. من در زدم، اما کسی نیامد که آن را باز کند.
کلمات نزدیک
rabino
muftí
controlador aéreo
autor
prostituta
cerrar
sentar
correo electrónico
teléfono
smartphone
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان