Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . مدیریت کردن
2 . دادن (دارو)
3 . اموال خود را مدیریت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
administrar
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
مدیریت کردن
اداره کردن، چرخاندن
2
دادن (دارو)
3
اموال خود را مدیریت کردن
(administrarse)
کلمات نزدیک
administrador
adjudicar
adjudicado
adjudicación
adjetivo
admirable
admirablemente
admirador
admirar
admirativo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان