[اسم]

el aficionado

/ˌafiθjonˈaðo/
قابل شمارش مذکر
[جمع: aficionados] [مونث: aficionada]

1 طرفدار

  • 1.Para los aficionados, Suárez fue el mejor jugador del año.
    1. برای طرفدارها، "سوارز" بهترین بازیکن سال بود.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان