[فعل]

aparcar

/ˌapaɾkˈaɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: aparqué] [حال: aparco] [گذشته: aparqué] [گذشته کامل: aparcado]

1 پارک کردن

  • 1.Creo que aparqué el coche en esta manzana, pero no estoy segura.
    1. فکر می‌کنم که اتومبیل را در این بلوک پارک کردم، اما مطمئن نیستم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان