Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . برآوردگر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el aparejador
/ˌapaɾˌɛxaðˈɔɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: aparejadores]
[مونث: aparejadora]
1
برآوردگر
برآوردیاب، تخمینزننده، برآوردکننده
1.La aparejadora nos dio un precio muy alto para la construcción.
1. برآوردگر هزینه بسیار بالایی برای ساختوساز به ما داد.
کلمات نزدیک
tabique
tarima
tubo
cisterna
cañería
constructor
tener enchufe
cruzársele los cables
reformado
reforma
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان