Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . عقب انداختن
2 . رد کردن (امتحان)
3 . رد شدن (امتحان)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
aplazar
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
عقب انداختن
به تعویق انداختن
2
رد کردن (امتحان)
انداختن
3
رد شدن (امتحان)
افتادن
(aplazarse)
کلمات نزدیک
aplazamiento
aplauso
aplastar
aplastante
aplastamiento
aplicado
aplomado
apocado
apodar
apoderado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان