[صفت]

asado

/asˈaðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: asada] [جمع مونث: asadas] [جمع مذکر: asados]

1 کبابی برشته

  • 1.Cuando las patatas estén doradas, sácalas del horno porque ya están asadas.
    1. وقتی که سیب‌زمینی‌ها طلایی شدند، آنها را از فر دربیاور، زیرا برشته شده‌اند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان