[فعل]

bailar

/baɪlˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: bailé] [حال: bailo] [گذشته: bailé] [گذشته کامل: bailado]

1 رقصیدن

  • 1.Quiero bailar toda la noche.
    1. می‌خواهم تمام شب را برقصم.

2 گشاد بودن

  • 1.Debo de haber perdido peso porque me bailan los pantalones.
    1. حتماً وزن کم کرده‌ام، زیرا شلوارم برایم گشاد است.

3 رقصیدن

  • 1.Quiero aprender a bailar salsa.
    1. من می‌خواهم یاد بگیرم سالسا برقصم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان