[فعل]

batir

/batˈiɾ/
فعل گذرا
[گذشته: batí] [حال: bato] [گذشته: batí] [گذشته کامل: batido]

1 هم زدن مخلوط کردن

  • 1.Está batiendo los huevos para hacer un omelet.
    1. او دارد تخم‌مرغ‌ها را هم می‌زند تا یک املت درست کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان