Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . جیب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el bolsillo
/bɔlsˈiʎo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: bolsillos]
1
جیب
1.Paul tomó las llaves y se las metió en el bolsillo.
1. "پائول" کلیدها را برداشت و در جیبش گذاشت.
کلمات نزدیک
cremallera
botón
cola de caballo
peluca
teñido
manga
cinta métrica
maniquí
algodón
tejido
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان