Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . جعبه کمکهای اولیه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el botiquín
/bˌotikˈin/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: botiquines]
1
جعبه کمکهای اولیه
1.a profesora fue a buscar el botiquín para curar la herida de un niño.
1. معلم رفت که جعبه کمکهای اولیه را بیاورد تا زخم یک بچه را درمان کند.
کلمات نزدیک
análisis de orina
agua oxigenada
viaje de novios
obsequio
misa
calmante
dar el alta
especialista
estar de baja
ginecólogo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان