Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . سنج
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
los címbalos
/θˈimbalos/
قابل شمارش
جمع
1
سنج
1.De repente, los címbalos se estrellaron y la orquesta comenzó a tocar.
1. ناگهان سنج زده شد و گروه شروع به نواختن کرد.
کلمات نزدیک
pandereta
clarinete
fagot
saxofón
oboe
redoblante
timbal
triángulo
trombón
trompa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان