Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . صندوق (مغازه و...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la caja registradora
/kˈaxa rˌexistɾaðˈɔɾa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: cajas registradoras]
1
صندوق (مغازه و...)
دستگاه دخل مغازه
1.Kiara pagó su comida en la caja registradora del restaurante.
1. "کیارا" پول غذایش را در صندوق رستوران پرداخت کرد.
کلمات نزدیک
factura
borla
polvos
corrector
brillo de labios
cesta
mercado
supermercado
farmacia
tienda de muebles
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان