Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . پیشخدمت
2 . خدمتکار
3 . مهماندار (هواپیما و ...)
4 . سرپیشخدمت (در خانههای اشرافی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el camarero
/kˌamaɾˈɛɾɔ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: camareros]
[مونث: camarera]
1
پیشخدمت
گارسون
1.El camarero nos tomó la orden.
1. پیشخدمت سفارش ما را گرفت.
2
خدمتکار
پادو
1.La camarera limpió la habitación y trajo toallas.
1. پادو اتاق را تمیز کرد و حوله آورد.
3
مهماندار (هواپیما و ...)
1.La camarera me dio un refresco gratis.
1. مهماندار به من یک سودای رایگان داد.
4
سرپیشخدمت (در خانههای اشرافی)
1.El camarero puso en orden la oficina del rey.
1. سرپیشخدمت دفتر کار شاه را مرتب کرد.
کلمات نزدیک
cocinero
ministro
primer ministro
cirujano
partero
barman
agricultor
camionero
conductor de tren
peluquero
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان