Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . هود اجاق گاز
2 . زنگوله
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la campana
/kampˈana/
قابل شمارش
مونث
[جمع: campanas]
1
هود اجاق گاز
1.Encendimos la chimenea, pero la campana no funcionaba y se llenó la casa de humo.
1. آتش را روشن کردیم، اما هود کار نمیکرد و خانه پر از دود شد.
2
زنگوله
1.Sonaban las campanas por la boda que había en la iglesia.
1. زنگولهها بهخاطر عروسی در کلیسا به صدا در آمدند.
کلمات نزدیک
estufa
horno
microondas
congelador
nevera
lavavajillas
hervidor
batidora
plancha
tostadora
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان