[اسم]

la chimenea

/tʃˌimenˈea/
قابل شمارش مونث
[جمع: chimeneas]

1 دودکش

  • 1.Papá, ¿cómo entra Papá Noel a las casas que no tienen chimenea?
    1. بابا، بابانوئل چگونه وارد خانه‌هایی می‌شود که دودکش ندارند؟

2 شومینه

  • 1.Voy a calentarme los dedos de los pies cerca de la chimenea.
    1. من انگشت‌هایم را نزدیک شومینه گرم خواهم کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان