[اسم]

la compra

/kˈɔmpɾa/
غیرقابل شمارش مونث

1 مواد غذایی خواربار

  • 1.Fui al supermercado y gasté más de 100 dólares en la compra.
    1. من به سوپرمارکت رفتم و بیشتر از صد دلار برای خواربار خرج کردم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان