Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . کانتینر
2 . سطل زباله
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el contenedor
/kˌɔnteneðˈɔɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: contenedores]
1
کانتینر
جعبه فلزی یا چوبی بزرگ (مخصوص حمل بار)
1.El barco lleva contenedores cargados de cereales.
1. کشتی کانتینرهایی را حمل میکند که پر از غلات هستند.
2
سطل زباله
سطل آشغال
1.Hay un gran contenedor en la carretera.
1. یک سطل آشغال بزرگ در جاده وجود دارد.
کلمات نزدیک
puerto
pista de aterrizaje
salida
llegada
aduana
buque portacontenedores
yate
transbordador
ancla
bote de remos
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان