[اسم]

la cortina

/kɔɾtˈina/
قابل شمارش مونث
[جمع: cortinas]

1 پرده

  • 1.Sheila misma instaló las cortinas de la cocina.
    1. "شیلا" خودش پرده‌های آشپزخانه را نصب کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان