[فعل]

cruzar

/kɾuθˈaɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: crucé] [حال: cruzo] [گذشته: crucé] [گذشته کامل: cruzado]

1 عبور کردن رد شدن

  • 1.Vamos a cruzar la frontera en Tijuana.
    1. ما از مرز "تیخوانا" رد خواهیم شد.

2 پا روی پا انداختن دست به سینه نشستن، روی هم انداختن

  • 1.Ella frunció el ceño y se cruzó de brazos.
    1. او اخم کرد و دست به سینه شد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان