[اسم]

el cubilete

/kˌuβilˈete/
قابل شمارش مذکر
[جمع: cubiletes]

1 تاس‌انداز لیوان تاس‌انداز

  • 1.Jorge sacudió el cubilete varias veces antes de lanzar los dados.
    1. "خورخه" قبل از اینکه تاس بریزد، چندین بار تاس‌انداز را تکان داد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان