Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . راست
2 . صاف
3 . حقوق
4 . حق
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
derecho
/dɛɾˈɛtʃa/
قابل مقایسه
[حالت مونث: derecha]
[جمع مونث: derechas]
[جمع مذکر: derechos]
1
راست
1.El futbolista se lastimó el pie derecho.
1. پای راست بازیکن فوتبال آسیب دید.
2
صاف
1.Este árbol ha crecido completamente derecho.
1. این درخت کاملاً صاف رشد کردهاست.
[اسم]
el derecho
/dɛɾˈɛtʃa/
غیرقابل شمارش
مذکر
3
حقوق
1.Mi hijo va a estudiar derecho en la universidad.
1. پسرم در دانشگاه حقوق خواهد خواند.
4
حق
1.Todos los niños tienen derecho a la educación.
1. تمام بچهها حق تحصیل دارند.
کلمات نزدیک
enorme
estrecho
ancho
profundo
poco profundo
izquierdo
arriba
atrás
abajo
aquí
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان