Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . جدا کردن
2 . خراب کردن
3 . باعث اسهال شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
descomponer
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
جدا کردن
2
خراب کردن
3
باعث اسهال شدن
کلمات نزدیک
descompasado
descomedir
descomedimiento
descomedido
descombrar
descomposición
descompostura
descompresión
descompuesto
descomulgado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان