[اسم]

el desinfectante

/dˌesimfektˈante/
غیرقابل شمارش مذکر

1 ماده ضدعفونی‌کننده مایع ضدعفونی‌کننده

  • 1.Al echar el desinfectante en la herida me escoció.
    1. وقتی که مایع ضدعفونی‌کننده را روی زخم زدم، احساس سوزش کردم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان