Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . حواسپرتی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la distracción
/dˌistɾakθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: distracciones]
1
حواسپرتی
1.La distracción de Marta mientras manejaba casi la hace estrellarse.
1. حواسپرتی "مارتا" در هنگام رانندگی نزدیک بود باعث تصادف او بشود.
کلمات نزدیک
distinguir
dinámico
destacar
desempleado
decisivo
edificar
evento
exponer
fechado
fortaleza
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان