Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . طلایی
2 . ماهیماهی (نوعی غذا)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
dorado
/dɔɾˈaðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: dorada]
[جمع مونث: doradas]
[جمع مذکر: dorados]
1
طلایی
1.Cindy tiene el cabello dorado.
1. "سیندی" موهایی طلایی دارد.
[اسم]
el dorado
/dɔɾˈaðo/
غیرقابل شمارش
مذکر
2
ماهیماهی (نوعی غذا)
1.- El dorado es uno de mis pescado favoritos. - Pues yo no lo probé nunca.
1. - ماهیماهی، یکی از ماهیهای موردعلاقه من است. - خب، من هرگز آن را امتحان نکردهام.
کلمات نزدیک
bronce
a diario
relajar
preparar la cena
sacar al perro
magenta
turquesa
biquini
probador
elegante
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان