[فعل]

entretenerse

/ˌɛntɾetenˈɛɾ/
فعل بی قاعده فعل بازتابی
[گذشته: me entretuve] [حال: me entretengo] [گذشته: me entretuve] [گذشته کامل: entretenido]

1 خود را سرگرم کردن خود را مشغول کردن

  • 1.Me entretuve dibujando mientras recuperaba.
    1. همان‌طور که بهبود می‌یافتم، خودم را با نقاشی‌کشیدن سرگرم کردم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان