[فعل]

envolver

/ˌɛmbɔlβˈɛɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: envolví] [حال: envuelvo] [گذشته: envolví] [گذشته کامل: envuelto]

1 کادو کردن بسته‌بندی کردن

  • 1.Tengo que envolver los regalos de mis hijos.
    1. باید هدیه‌های بچه‌هایم را کادو کنم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان