[اسم]

el escondite

/ˌeskɔndˈite/
غیرقابل شمارش مذکر

1 قایم‌موشک (بازی) قایم‌باشک

  • 1.Los niños jugaron al escondite en la fiesta de cumpleaños.
    1. بچه‌ها در تولد قایم‌موشک بازی کردند.

2 مخفیگاه

  • 1.Sus papás cambian el escondite de los regalos de Navidad cada año.
    1. والدین او هر سال مخفیگاه کادوهای کریسمس را تغییر می‌دهند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان