[اسم]

el espejo

/espˈexo/
قابل شمارش مذکر
[جمع: espejos]

1 آیینه

  • 1.Miró al espejo y apenas podía creer lo que veía.
    1. او به آیینه نگاه کرد و نمی‌توانست چیزی را که می‌دید، باور کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان