Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . سابقه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el expediente
/ˌekspeðjˈɛnte/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: expedientes]
1
سابقه
مدرک
1.Por haber perdido el expediente del paciente, los doctores no pudieron realizar la cirugía.
1. به دلیل اینکه سوابق بیمار را گم کرده بودند، پزشکان نتوانستند عمل جراحی را انجام بدهند.
expediente académico
سابقه تحصیلی
کلمات نزدیک
secundaria
enseñanza
laico
cercano
adoptivo
rector
intensivo
año lectivo
crédito
elemental
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان