Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . فرمول یک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la fórmula 1
/fˈɔɾmula ˈuno/
غیرقابل شمارش
مونث
1
فرمول یک
1.No tenía ni idea de que mi carro tuviera que cumplir tantos reglamentos para poder competir en un evento de Fórmula uno.
1. اصلاً نمیدانستم که برای اینکه اتومبیلم در یک مسابقه فرمول یک شرکت کند، باید با این همه قانون مطابقت داشته باشد.
کلمات نزدیک
motocross
carrera de motos
rally
carrera de coches
piragüismo
moto de agua
senderismo
montañismo
billar inglés
paracaidismo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان