[فعل]

faltar

/faltˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: falté] [حال: falto] [گذشته: falté] [گذشته کامل: faltado]

1 کم داشتن نداشتن، کمبود داشتن

  • 1.No puedo terminar de montar el armario porque faltan tres tornillos.
    1. نمی‌توانم سرهم کردن کمد را تمام کنم، زیرا سه عدد پیچ کم دارد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان