[اسم]

el filtro

/fˈiltɾo/
قابل شمارش مذکر
[جمع: filtros]

1 فیلتر صافی

  • 1.El filtro del acuario se estropeó y se murieron muchos peces.
    1. فیلتر آکواریوم خراب شد و ماهی‌های زیادی مردند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان