Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . فلاش (دوربین عکاسی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el flash
/flˈaʃ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: flashes]
1
فلاش (دوربین عکاسی)
1.El flash de la nueva cámara es más potente que nunca.
1. فلاش دوربین جدید از همیشه قویتر است.
کلمات نزدیک
electricidad
videocámara
tocadiscos
reproductor de dvd
reproductor de cd
trípode
cámara instantánea
generador
cámara digital
walkie-talkie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان