Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . مایع
2 . روان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el fluido
/fluˈiðo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: fluidos]
1
مایع
1.El sudor es uno de los fluidos que secreta el cuerpo.
1. عرق یکی از مایعهایی است که بدن ترشح میکند.
[صفت]
fluido
/fluˈiðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: fluida]
[جمع مونث: fluidas]
[جمع مذکر: fluidos]
2
روان
فصیح
1.Si desea ser considerado para el puesto, debe hablar francés fluido.
1. اگر میخواهی برای این موقعیت شغلی در نظر گرفته شوی، باید زبان فرانسوی را روان صحبت کنی.
کلمات نزدیک
gas
alga
trébol
gladiolo
iris
sólido
átomo
metal
plástico
número atómico
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان