[فعل]

freír

/fɾeˈiɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: freí] [حال: frío] [گذشته: freí] [گذشته کامل: frito,freído]

1 سرخ کردن

  • 1.¿Quieres que fría el pollo o que lo ase?
    1. می‌خواهی که من مرغ را سرخ کنم یا آن را کبابی کنم؟
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان