Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . فریاد زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
gritar
/ɡɾitˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: grité]
[حال: grito]
[گذشته: grité]
[گذشته کامل: gritado]
صرف فعل
1
فریاد زدن
داد زدن
1.Hay alguien gritando en la calle.
1. یک نفر دارد در خیابان داد میزند.
کلمات نزدیک
cocina eléctrica
almorzar
agua caliente
encantado
cuándo
todo el día
todos los días
aguinaldo
campanada
carnaval
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان