[اسم]

el hígado

/ˈiɣaðo/
قابل شمارش مذکر
[جمع: hígados]

1 کبد جگر

  • 1.Mi abuelo tiene que tomar medicamento porque tiene problemas con el hígado.
    1. پدربزرگم باید دارو مصرف کند، زیرا مشکل کبد دارد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان