Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . تختخواب را مرتب کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
hacer la cama
/aθˈɛɾ la kˈama/
1
تختخواب را مرتب کردن
1.Trato de hacer la cama todos los días antes de salir.
1. سعی میکنم که هر روز قبل از اینکه از خانه بیرون بروم، تختخوایم را مرتب کنم.
کلمات نزدیک
igualmente
que descanses
tanto gusto
encantado de conocerle
el gusto es mío
sacar al perro
preparar la cena
relajar
a diario
bronce
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان